نشریه دریا کنار

مددجویان کمیته امداد در شرکت پست استخدام می شوند/ پیش‌بینی سالانه پنج هزار فرصت شغلی رئیس کمیته امداد در مراسم امضای تفاهم‌نامه همکاری با شرکت ملی پست جمهوری اسلامی ایران گفت: تقویت تجارت الکترونیک از طریق راه‌اندازی دفاتر پستی مبتنی بر توان مددجویان، در این تفاهم‌نامه پیگیری می‌شود

همه نامه‌های مردمی در سفرهای استانی رسیدگی می‌شود معاون اجرایی رئیس جمهور، درباره سرانجام نامه‌های مردمی در سفر‌های استانی، گفت: به همه این نامه‌ها رسیدگی می‌شود، اما این‌گونه نیست که با همه آن‌ها موافقت شود

کارنامه نهایی کنکوری‌ها منتشر شد کارنامه نهایی آزمون سراسری سال ۱۴۰۲ در سایت سازمان سنجش آموزش کشور منتشر شد

جزییات لایحه برنامه هفتم توسعه؛ مجلس با دریافت عوارض جاده‌ای بر مبنای نوع خودرو مخالفت کرد نمایندگان مجلس شورای اسلامی با افزایش گستره دریافت عوارض جاده‌ای از خودروها بر مبنای میزان پیمایش به ازای هر کیلومتر و بر اساس نوع خودرو مخالفت کردند

تغییر شرایط تمدید گواهینامه و صدور گواهینامه المثنی معاون اجرایی پلیس راهور گفت: سامانه و زیرساخت‌های صدور گواهینامه آماده شده و ظرف دو هفته آینده عملیاتی می‌شود.

کتاب نمایشنامه «پیرزنی که بزش را گم کرده بود» نوشته شهرام کرمی منتشر شد این کتاب توسط انتشارات سوره مهر منتشر و روانه بازار نشر شده است

استادان و روزنامه‌نگاران مجرب از اشکالات خبرنگاران ایرانی می‌گویند مرجان بهبهانی – طبق آمار سامانه جامع رسانه‌ها حدود ۸ هزار و ۵۰۰ خبرنگار در رسانه‌های مختلف کشور مشغول کار هستند. خبرها و گزارش‌هایی که این خبرنگاران برای مخاطبان خود تولید می‌کنند منبع اطلاعات مردم از رویدادهای روز است. تلاش شبانه‌روزی خبرنگاران موید انگیزه بالای آنان برای دستیابی به اطلاعات تازه و انتشار یک خبر جدید است اما علیرغم وظیفه مهم‌شان ممکن است به دلیل ایرادی در کارشان مرتکب اشتباه نیز ‌شوند که پیامدهای منفی برای خبرنگار، رسانه و یا جامعه ایجاد کند. چند تن از روزنامه‌نگاران باسابقه و استادان رشته رسانه در دانشگاه، در گفت و گو با فردارسانه مهمترین اشتباه یا ایراد کار خبرنگاران ایرانی را تشریح کرده‌اند.

کار هیچکس به نویسندگی و با کارگردانی سحر رستمیان به جشنواره ی نمایشنامه خوانی سرزمین صدا راه یافت جشنواره ی نمایشنامه خوانی سرزمین صدا در حال اجرا است

ریتمِ نا تمام (نوشته:عطیه ارجاسبی) - قسمت سوم انقدر پیاده راه اومده بودم که صدای تپش قلبمو می‌شنیدم ،با دیدن پیرمرد خیلی هم بیشتر شده بود. طاقت نیاوردم برسم بهش و صداش کنم از همون اول پیچ جاده صدا زدم: سلام پیرمرد. انقدر بلند صدا زدم که با همون یه بار صدا زدن روشو به سمت من چرخوند، مثل اینکه از دیدنم خیلی تعجب کرده بود، دستشو روی سنگ‌های لبه جاده گذاشت و بلند شد و به سمتم چند قدم برداشت ،با عجله به سمتش رفتم :بشینید خودم میام، خودم میام.