
استاندار در این جلسه از مفاهیمی چون وفاق ملی، امیدآفرینی، عبور از نگاههای جناحی و نقش محوری احزاب سخن گفت اما آنچه در عرصه واقعیت تجربه شده با این گزارهها فاصلهای جدی دارد که در ادامه برخی از تناقضهای آشکار میان گفتار ایشان و عملکرد میدانیاش بررسی میشود:
تظاهر به گفتوگو در غیاب تعامل واقعی
استاندار ادعا میکند این نشست برای بررسی چالشها و شنیدن صدای احزاب برگزار شده است اما تا پیش از انتقادات علنی جریانهای اصلاحطلب هیچ نشانهای از چنین رویکرد تعاملی در دستورکار ایشان دیده نمیشد. دعوت از احزاب آن هم در این مقطع خاص بیشتر به یک حرکت تاکتیکی برای کنترل فضای انتقادی شباهت دارد تا نشانهای از گفتوگوی پایدار.
عبور از نگاه جناحی یا حذف منتقدان؟
دکتر زارع در سخنانش تاکید کرده که نباید با نگاههای جناحی، مردم را متضرر کرد. با این حال کارنامه مدیریتی وی در استان بهروشنی نشان میدهد که نیروهای متخصصی که تعلق به جریان اصلاحطلبی داشتهاند یا به حاشیه رانده شدهاند یا بهکلی حذف شدهاند. این تناقض بهروشنی نشان میدهد که ادعای عبور از جناحبندی بیشتر یک ژست رسانهای است.
نقش احزاب؛ ابزار مشروعیت یا مشارکت واقعی؟
در جلسه اخیر از احزاب بهعنوان یکی از ابزارهای توسعه یاد شده اما تاکنون هیچ مشارکت واقعی یا تصمیمسازی مشترکی با احزاب صورت نگرفته است. شوراهای برنامهریزی و تصمیمگیر استان فاقد هرگونه حضور مؤثر از جریانهای مدنی و حزبی بودهاند و این استفاده ابزاری از گفتمان توسعه محور چیزی جز مشروعیت بخشی صوری به ساختاری بسته نیست.
امیدآفرینی با زبان در سایه عملکرد مأیوسکننده
استاندار بوشهر بر ضرورت امیدآفرینی از سوی احزاب تأکید میکند اما در شرایطی که مشارکت سیاسی عملاً سرکوب و فضای گفتوگو تنگ شده است چگونه میتوان از تزریق امید سخن گفت؟سرخوردگی سیاسی و اجتماعی حاصل از انتخابات و نوع رفتار با فعالان منتقد درست برخلاف مسیر امیدسازی است.
وفاق ملی یا انحصار مدیریتی؟
اگرچه زارع بر وفاق ملی و بهرهگیری از تمام ظرفیتها پافشاری دارد اما چینش مدیران و سیاست گذاریها در استان نشان از انحصارگرایی و بستن فضای تعامل به روی صداهای منتقد دارد. این تناقض فاحش میان گفتار و کردار مشروعیت سخنان ایشان را زیر سوال میبرد.
در پایان میتوان گفت نشست اخیر استاندار بوشهر با احزاب نه یک نقطه عطف در مسیر توسعه سیاسی استان بلکه تلاشی برای مدیریت بحران اعتماد عمومی و کاهش فشارهای انتقادی بوده است. استفاده از مفاهیم زیبا اما بیپشتوانه مانند وفاق، امید، مشارکت و توسعه اگر با تغییر واقعی در رفتار و رویکرد مدیریتی همراه نشود نه تنها کمکی به کاهش شکافها نخواهد کرد بلکه بیاعتمادی را نیز تعمیق میبخشد.
نظرات
0