این رسانهها که میتوان آنها را رسانههای انرژینمای عاشق صنعت نامید، نه بر پایه دانش و تحلیل تخصصی، بلکه بر اساس مناسبات غیررسمی و تعاملات پشت پرده با روابط عمومی شرکتهای نفت، گاز و پتروشیمی شکل گرفتهاند بررسی محتوای برخی از این رسانهها نشان میدهد که نقش آنها به بازنشر اخبار روابط عمومیها، تعریف و تمجیدهای بیحد و گاه تملقآمیز از مدیران صنعتی، و تکرار کلیشههایی خلاصه شده که هیچ نشانی از روزنامهنگاری حرفهای در آن نیست.
آنچه تأسفبارتر است، ورود برخی رسانههای قدیمی استان به این چرخه و بازی مادی است رسانههایی که روزگاری صدای مردم بودند امروز با تغییر نام و چرخش مأموریت، در صف کسانی قرار گرفتهاند که بدون کوچکترین مطالبهگری یا پرسشگری، صرفاً به دنبال کسب منابع مالی از صنعت هستند.
در حالی که حوزه صنعت و انرژی نیازمند خبرنگاران متخصص، تحلیلهای فنی و مقالات علمیست، اما شاهد هستیم رسانههایی با دانش حداقلی، بدون بهرهگیری از کارشناسان خبره، صرفاً به دنبال جذب منابع مالی و افزایش بازدید از طریق ترفندهای اسمی هستند.
این در حالی است که انتشار اطلاعات نادرست و سطحی و متلملقانه در حوزههای حساس مانند انرژی، نهتنها باعث گمراهی مخاطبان میشود، بلکه میتواند به منافع ملی نیز آسیب برساند.
رسانه، نماینده واقعی مردم است نه شریک تجاری صنعت، اگر رسالت خود را فراموش کند و به بازوی تبلیغاتی بدل شود، چه تفاوتی با بروشور ندارد؟
آمارها از رشد نگرانکننده رسانههای با پسوند و پیشوند صنعت و انرژی خبر میدهند، واقعیتی تلخ که بیشتر از آنکه به بلوغ رسانهای دلالت کند، نشان از بحران هویت و تزلزل حرفهای در رسانههای استان دارد.
ای کاش، رسانهها به جای آویختن به صنعت و انرژی از موضع ضعف، به تقویت دانش خود، بهرهگیری از آموزشهای حرفهای و تولید محتوای تحلیلی بپردازند.
آموزش، زیربنای توسعه است نه پسوندسازی به عبارت ساده تر اگر رسانهای بخواهد در حوزه نفت و انرژی فعالیت کند، باید تخصص بیاموزد درک علمی پیدا کند و به جای کپیکاری، تحلیلگر باشد در غیر این صورت، با تداوم روند فعلی، چیزی از رسانه باقی نخواهد ماند جز مشتی بازنشرکننده بیموضع
رسانهها باید صدای مردم باقی بمانند، نه سایهی روابط عمومیهای صنعت نفت گاز و پتروشیمی برای کارت هدیه.
الهام میرزاییزاده
(مدیرمسئول راوی خلیج فارس)
نظرات
0